لوکاس را دوست دارد لعنتی کیر تو کوس نت آمپول خود را
میریام پرادو پای خود را از املاک و به کوه انجام تا زمانی که او سقوط بین درختان خسته. گلو فراری خشک بود, چشم خود را به غروب خورشید فرو برد, قلب خود را با چنین نیروی ضرب و شتم که او می تواند به دلیل آدرنالین بیش از حد پشت سر هم. برای چند روز دختر در زیرزمین بود-پسر دمار از روزگارمان درآورد ، توهین، اما هرگز با یک انگشت جرم ، به عنوان اگر او در نظر گرفته برده جنسی یکی از انتخاب او. مرد فقیر آزاد به طور تصادفی شکست زمانی که منحرف را فراموش کرده به قفل درب انبار. پرتاب به بیشه ، دختر صرف تقریبا یک روز ایستاده ، بدن او در حد خود کیر تو کوس نت بود ، اما او می تواند حرامزاده فرار نیست.