بله, بدهی کارت است, البته, بدهی افتخار, اما می خواهم که? . آنها کارت برای یک مدت طولانی بازی ، و آن مرد در هزار قطعه از دست داده بود. در آخرین شرط بندی, است, داشتن مطلقا هیچ پول, قرار دوست دختر خود, Mashenka. او به خوبی می دانست که او دیوانه وار در عشق با آن مرد او را به حال از دست دادن بود, اما او انجمن گیر تو کس امیدوار به پیروزی تماس . به طور طبیعی: هیچ شانس بر روی کارت-در عشق و بینی خود را خراش نیست! او بدون قید و شرط از دست داده . در خانه ، او همه چیز را به معشوق خود اعتراف کرد ، اما او ، به اندازه کافی عجیب ، او را بخشید و حتی موافقت کرد که به برنده تسلیم شود. و روز جزا آمد. همه آنها در کنار هم نشستیم روی تخت او خودش اصرار بر او واجب حضور و آغوش دیگران را در آغوش کشید این فوق العاده نرم و نازک و انعطاف پذیر بدن, فوق العاده زیبا که تا همین اواخر تنها خود را. به طور کلی تعجب, صاحب جدید خود را تبدیل به یک بسیار مودب و مفید عاشق: او را بلافاصله دریافت طعمه خود را, اما از قبل آماده شده خود را لرزان و صورتی ترک با دست ماهرانه و آن را آنقدر بزرگ است که عیار به سرعت می خواست به او برآمدگی بزرگ در دهان او. عضو. حتی پس از آن ، افکار به او ظاهر شد . و هنگامی که او به آرامی گذاشته و او را بر پشت خود او با دقت وارد شده و شروع به تماشا عاشقانه, تلاش برای او را به عنوان بسیار لذت بخش که ممکن است او در نهایت تعجب, پایان بیاختیار و اینکه آیا او در زندگی با این مرد .