زوج راه می رفت به کس دات موسسه
زن اغوا کننده در عینک وارد اتاق نشیمن به وسوسه یار. مرد خواندن یک کتاب زمانی که یک سبزه در یک حوله صورتی با یک فالوس مصنوعی در دست او راه می رفت به صندلی. دختر کیرمصنوعی را در دهانش گرفت ، آن را لیسید، کس دات آن را در برابر گربه کوچک فشار داد و سریع ترین حالت ارتعاش را روشن کرد. دستگاه فالیک مانند یک ساعت کار می کرد ، اسپاسم های خوشایند از چوچوله راست در کف لگن. عروس به صدای وزوز نگاه کرد. زیبایی نشسته, پاها گسترش از هم جدا, پشتکار خودارضایی در مقابل او. عجیب و غریب نیز در زمان خروس, اما بعد از آن او نمیفهمد که چرا عسل بازی آغاز شده بود. این یک اشاره از وظایف مردانه بود که در شب انجام نشد ، که زن تصمیم گرفت در وسط روز انجام دهد.